هنر گرانبهای قتل قانونی : هوگو چاوز در فهرست ایالات متحده
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی


 

نوشتۀ ویلیام بلوم

William Blum

مرکز مطالعات جهانی سازی، 15 مارس 2013

منطقه : آمریکای لاتین و کارائیب، ایالات متحده، خاورمیانه

مضمون : سرویس های اطلاعاتی

 

http://www.mondialisation.ca/lart-precieux-de-lassassinat-legal-hugo-chavez-sur-la-liste-de-usa-inc/5326943


روزی، دربارۀ رئیس جمهور شیلی، سالوادور آلنده مطلبی نوشته بودم که آن را مختصرا در زیر یادآوری می کنم :

«واشینگتن هیچ انشعاب و انحرافی عظیمتر از استقلال واقعی را در جهان سوم تحمل نمی کند. با سالوادور آلنده، استقلال به ویژه با لباس تحریک آمیزی از راه رسید _ یک مارکسیست به شکل قانونی برگزیده شده بود و همچنان با رعایت و احترام به قانون اساسی به راهش ادامه داد. چنین موردی تحمل ناپذیر بود. و بنیادهایی را دچار ریزش می کرد که جریان ضد کمونیستی بر آن بنا شده بود : نظریه ای که طی دهه ها با دقت و تدارکات کافی کمونیست ها را به عنوان جریانی معرفی می کرد که نمی توانند بی آن که به زور و حیله تکیه کنند به قدرت برسند، و بدون ایجاد ترس و وحشت و بدون شستشوی مغزی توده ها بر سر قدرت باقی بمانند. هیچ چیزی بدتر از یک مارکسیست نبود – بجز یک مارکسیست برگزیده شده.»

در تمام جهان مثل و مانند هوگو چاوز هیچکس دیگری وجود نداشت که قدرتمداران و رهبران ایالات متحده آرزومند دیدن مرگ او باشند. او بدتر از آلنده بود. او حتی بدتر از فیدل کاسترو بود. او بدتر از هر رهبر دیگری در جهان بود که به جبهۀ آمریکا تعلق نداشت زیرا او با زبان ساده و خام از امپریالیسم ایالات متحده و شقاوت آن یاد می کرد. بی وقفه. دائما. چیزهائی می گفت که معمولا رهبران دولت ها نمی بایستی از آن حرف بزنند. در سازمان ملل متحد، به شیوۀ خیلی شخصی ژرژ بوش را مخاطب قرار می داد. در سراسر آمریکای لاتین، تمام منطقه را کاملا علیه امپراتوری ایالات متحده سازماندهی می کرد.

آنهائی که با من آشنائی دارند می دانند که توطئه باور نیستم. ولی وقتی فردی مانند هوگو چاوز در سن 58 سالگی می میرد یعنی سنی که هنوز جوان بنظر می رسد، در مورد چگونگی چنین رویداد از خودم سؤال می کنم. سرطان سمج، عفونت مجرای تنفسی علاج ناپذیر، سکتۀ قلبی، یکی پس از دیگری... این موضوع شناخته شده است که طی جنگ سرد، سیا موادی اختراع کرده بود که می توانست بی آن که اثری از آثار خود بر جای گذارد موجب مرگ افراد شود. خیلی دلم می خواهد که دولت ونزوئلا کالبد شکافی دقیق و موشکافانه ای در مورد هوگو چاوز به عمل آورد.

دسامبر 2011، چاوز در مورد سرطان معالجه شده بود، و با صدای بلند حرف می زد و می گفت : «آیا ممکن است که آنها تکنولوژی خاصی را برای انتقال سرطان ابداع کرده باشند و پیش از 50 سالگی نمی توانستیم از آن اطلاعی داشته باشیم؟» او این موضوع را در فردای اعلام ریاست جمهوری جبهۀ چپ آرژانتین، کریستینا فرناندز – دو – کیرشنر که مبتلا به سرطان تیروئید شده بود، مطرح کرد. کشف سرطان نزد کریستینا فرناندز، پس از کشف سرطان های دیگر نزد رهبران امریکای لاتین : رئیس جمهور برزیل، دیلما روسف، فرناندو لوگو در اوروگوئه، و رهبر قدیمی برزیل، لوئیز ایناسیو لولا دا سیلوا،  جای شگفتی و پرسش دارد.

هوگو چاوز به رئیس جمهور بولیوی، اوو مورالس، و رئیس جمهور اکوادور رافائل کورئا که هر دو از طرفداران پیشرفت هستند گفته بود :«اوو (اوو مورالس) مواظب خودت باش. کورئا مواظب باش، هرگز به اندازۀ کافی احتیاط نمی کنیم».

چاوز گفت که فیدل کاسترو به او هشدار داده، زیرا خود او هدف صدها توطئۀ قتل غالبا عجیب و غریب، توسط سیا بوده است. «فیدل همیشه به من می گفت، چاوز مواظب باش. اینها فن آوریهائی ابداع کرده اند. هیچ تردید و شرمی هم ندارند. مواظب خورد و خوراکت باش...یک سوزن کوچک و خدا می داند که چه چیزی به تو ترزیق می کنند.»(1)

وقتی معاون ریاست جمهوری نیکلا مادورو حدسیاتش را مبنی بر احتمال مداخلۀ ایالات متحده در رابطه با مرگ هوگو چاوز مطرح کرد، وزارت امور خارجه چنین اتهامی را مردود دانست.(2)

چندین سازمان پیشگام در ایالات متحده منشور حق دسترسی به اطلاعات را مطرح کردند و «تمام اطلاعات یا طرح مرتب به مسموم کردن یا قتل رئیس جمهور ونزوئلا هوگو چاوز که اخیرا در گذشته است» را از سازمان سیا درخواست کردند.

شخصا، فکر می کنم که هوگو چاوز توسط ایالات متحده به قتل رسیده است. اگر بیماری و مرگ او مصنوعی  نبوده و با مداخلۀ عامل خارجی انجام نگرفته باشد، در این صورت سازمان سیا – که تا پیش از این 50 بار به قتل رهبران خارجی ارتکاب کرده و تعدادی از آنها نیز با موفقیت به انجام رسیده، _ با موفقیت از عهدۀ وظایف همیشگی اش بر نیامده، و کارش را درست انجام نداده است.

چند سال پیش از این وقتی فیدل کاسترو بیمار شده بود، رسانه های بزرگ ایالات متحده شروع کردند به گمانه زنی دربارۀ تداوم سوسیالیسم در کوبا در فردای پسا مرگ او. همین نوع گمانه زنی ها امروز در مورد ونزوئلا صورت می گیرد. تفکر یانکی نمی تواند متصور شود که افراد بی شماری وقتی آلترناتیو قابل قبولی به آنها پیشنهاد می شود از سرمایه داری روی بر می گردانند. چنین موردی نمی توانست حاصل عوام فریبی مردم توسط یک دیکتاتور باشد، و تمام فرایند به یک نفر بستگی داشته باشد که مرگش پایان تمام آن را رقم بزند.

یک بار دیگر، پایان جهان فرا می رسد

شورای نمایندگان نهادهای یهودی در آمریکا اخیرا قطعنامه ای را به واشینگتن پیشنهاد کردند که تکرار بیانیه های پایان جهان در مورد سلاح های هسته ای فرضی ایران بود که هر از چند گاهی این شورا مطرح می کند و سپس فراخوان برای بمباران این کشور پیش از آن که اسرائیل یا ایالات متحده را با بمب اتمی نابود سازد.

در نتیجه، یک بار دیگر باید به همه یادآور شوم که این افراد – افسران اسرائیلی و آمریکائی – واقعا نگران حملۀ ایران نیستند. در اینجا برخی از بیانیه های آنها را ضمیمه می کنم :

سال 2007، در یک قطعنامه در پشت درهای بسته، وزیر امور خارجۀ اسرائیل اعلام کرد که به اعتقاد او : «سلاح های اتمی ایران موجودیت اسرائیل را تهدید نمی کند.» او در عین حال «نخست ویزر اهود المرت را در مورد اغراق گوئی هایش مورد انتقاد قرار داد و گفت که او می خواهد با ایجاد ترس و وحشت افکار عمومی را همراه خود سازد.»(4)

سال 2009، «یک افسر عالی رتبه در واشینگتن» به واشینگتن پست (5 مارس) گفت که «احتمال خیلی کمی وجود دارد که ایران از موشکهایش برای حمله علیه اسرائیل استفاده کند، زیرا مطمئن است که پاسخ آن را دریافت خواهد کرد.»

سال 2010 ساندی تایمز در لندن (10 ژانویه) نوشته بود که بریگادیه- ژنرال یوزی ایلام، قهرمان جنگ، ستون دستگاه دفاع اسرائیل، و مدیر عامل قدیمی کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل، «فکر می کند که ایران هنوز به هفت سال نیاز دارد تا بتواند سلاح اتمی بسازد.»

ژانویه 2012 : وزیر دفاع ایالات متحده، لئون پانتا، به تماشاچیان تلویزیون اعلام کرد که «آیا ایرانی ها سلاح اتمی می سازند؟ نه، ولی می دانیم که آنها در حال گسترش قابلیت هسته ای هستند.»(5)

کمی بعد در همان ماه، می توانستیم در نیویورک تایمز 15 ژانویه) بخوانیم که «سه متخصص عالی رتبۀ اسرائیلی در زمینۀ امنیتی _ رئیس موساد، تامیر پاردو، رئیس قدیمی موساد، افریم حالوی، رئیس قدیمی مرکز فرماندهی ارتش، دانس هالوتز _ اخیرا همه اعلام کرده اند که ایرانی هسته ای به هیچ عنوان تهدیدی برای اسرائیل نخواهد بود.»

چند روز بعد، وزیر دفاع اهود بارک، در گفتگوئی با رادیوی ارتش اسرائیل (18 ژانویه) به پرسش هائی چند پاسخ گفت :

پرسش : آیا اسرائیل فکر می کند که ایران هنوز برای گسترش توانائی های هسته ای به سوی ساخت سلاح اتمی تصمیم نگرفته است؟

پاسخ اهود بارک : مردم می پرسند ایا ایران تصمیم گرفته است از هم اکنون از کنترل و نظام نظارت خارج شود...برای ساخت سلاح اتمی یا یک مرکز عملیاتی در اسرع وقت. ظاهرا چنین موردی وجود ندارد.

20 آوریل 2012، در مصاحبه ای با سی ان ان اهود بارک همین نظریه را دوباره مطرح کرد : «حقیقت این است که (رهبر ایران) خامنه ای احتمالا هنوز دستور ساخت سلاح هسته ای را صادر نکرده است.» (6)

اهود بارک چندین بار در فرصت های مختلف اعلام کرده است که : «ایران برای امنیت اسرائیل  تهدید به حساب نمی آید.»(7)

و سرانجام، رئیس اطلاعات ملی ایالات متحده، جیمز کلاپر، به تاریخ ژانویۀ 2012 طی گزارشی به کنگره، نوشته بود : «با این وجود نمی دانیم که آیا روزی برای ساخت سلاح اتمی تصمیم بگیرد.»...«برای ایرانی ها برخی ضروریات وجود دارد که هنوز تدارک ندیده اند» که برای ساخت سلاح اتمی ضروری می باشد.(8)

در نتیجه، باید بپرسیم که چرا رهبران اسرائیلی و آمریکائی این همه در مورد پایان جهان حرف می زنند؟ یکی از دلایل این است که شورای نمایندگان نهادهای یهودی در آمریکا بتوانند همچنان داد و دهش های سخاوتمندانه را به صندوق های خودشان واریز کنند. و به دلیل حفظ وضعیت ممتاز اسرائیل به عنوان تنها قدرت هسته ای در خاورمیانه.

به دانیل پلتکاف معاون ریاست بررسی های سیاست خارجی و سیاست دفاعی در مهمترین اتاق فکری نئوکان در ایالات متحده، آمریکن اینترپرایز انستیتو، گوش کنیم :

«مهمترین مشکل ایالات متحده ساخت سلاح اتمی و انجام آزمایشهائی در این زمنیه توسط ایران نیست، بلکه بر این اساس است که ایران سلاح اتمی در اختیار دارد و استفاده نمی کند. زیرا در همین لحظه که آنها با داشتن سلاح اتمی به هیچکس حملۀ اتمی نمی کنند، موجب می شود که تمام منتقدان واکنش نشان دهند و بگویند «می بینید؟ ما به روشنی گفته بودیم که ایران یک قدرت مسئول است. ما به روشنی گفته بودیم که ایران سلاح اتمی را به هدف به کار بستن آن نمی سازد.» و سرانجام به این نتیجه می رسند که ایران مسلح به سلاح اتمی تهدیدی برای امنیت جهان به شمار نمی آید. (9)

اسامه بن لادن، برادلی منینگ و ویلیام بلوم

Oussama Ben Laden, Bradley Manning & William Blum

برادلی منینگ به «همکاری با دشمن» متهم شده است. موضوعی که ممکن است برای او به بهای حبس ابد تمام شود. از این واقعه می توانیم نتیجه بگیریم که دولت فکر می کند که پرونده ها و یدئوهائی که منینگ به ویکیلیکس منتقل کرده و  سپس به شکل گسترده در رسانه های بین المللی منتشر شده، به دشمن یاری رسانده زیرا مسائل محرمانۀ مرتبط به سیاست خارجی ایالات متحده را در اختیار آنها گذاشته است.

وکیل مدافعان منینگ در مورد اتهامات چندین بار درخواست کرده اند که توضیح بدهند که چگونه دشمن (با هر تعریفی در مورد این کلمه _دشمن _ در حالی که جهان پر است از آدمهائی که علیه رفتار ایالات متحده خشمگین هستند) از طریق افشاگری های وکیلیکس استفاده کرده اند. در واقع دشمن چگونه از اطلاعات منتشر شده استفاده کرده و به ایالات متحده خسارت وارد ساخته است؟

دولت هیچ نمونه ای ارائه نکرده است، احتمالا به این علت که آنچه واقعا موجب تشویش مقامات واشینگتن شده، حاکی از شرمی که پس از انتشار این پرونده ها در مقابل تمام جهان احساس می کنند، و مطمئنا برای هر جنایتکار واقعی می تواند دست و پا گیر باشد. پرونده مملو از  نقض قوانین بین المللی، اعمال خشونتبار، دروغ های تکراری به تمام جهان، افشای ریاکاری انکار ناپذیر است و حتی خیلی بیش اینها.

بر این اساس، می بینیم که مقامات عالی رتبه تصمیم گرفته اند که برادلی منینگ ر اتنها به این علت آنها در مقابل جهانیان خجالت زده شده اند، برای همیشه به پشت میله های آهنی محکوم کنند. واقعا نمی دانیم که در این جا چه جرمی صورت گرفته است.

ولی در حال حاضر دادستان ها اعلام کرده اند که یکی از کماندوهای نیروی دریائی ایالات متحده که در قتل اسامه بن لادن شرکت داشته است در مقابل دادگاه نظامی بن لادن گواهی خواهد داد که پرونده های وکیلیکس که منینگ منتقل کرده است را در اختیار داشته. بر این ساسا، می توانیم بگوییم که میلیون ها افرادی که در جهان این پرونده ها را در کامپیوتر خود داشته اند. ولی پرسش این است که دشمن چه استفاده ای از آنها به عمل آورده است؟

دولت عراق از این پرونده ها استفاده کرده و با تکیه بر آن امنیت حقوقی نظامیان ایالات متحد هرا در رابطه با جنایات مرتکب شده در عراق را به رسمیت نشناخت، به عنوان مثال ویدئوئی که توسط ویکیلیکس منتشر شد و قتل خون سردانه و رایگان افراد را نشان می دهد، یعنی موردی که موجب تسریع خروج نیروهای آمریکائی از عراق شد. ولی، منینگ طی ماه می 2010، خیلی پیش از تصمیم عراق در مورد پایان بخشیدن به امنیت حقوقی نظامیان آمریکائی در عراق، متهم شده بود.

ژانویه 2006، بن لادن، در پیغامی که به شکل صوتی پخش شد اعلام کرد که : «اگر بوش تصمیم گرفته است که روی دروغ ها و ستم گری هایش پافشاری کند، در این صورت برای شما مفید خواهد بود که کتاب «دولت اوباش» نوشتۀ ویلیام بلوم را بخوانید، او در مقدمۀ این کتاب می نویسد...» سپس او یک پاراگراف از مقدمه یاد می کند که من آن رانوشتم (که در مقدمۀ انتشارات بریتانیائی منتشر گردیدو سپس به زبان عربی ترجمه شد، که به عبارت زیر است :

«اگر من رئیس جمهور بودم، حملات تروریستی را ظرف چند روز علیه ایالات متحده متوقف می کردم، برای همیشه.

ابتدا، از تمام بیوه ها، یتیمان، افراد شکنجه شده، و تمام آنهائی که به فقر سقوط کرده اند، از میلیون ها قربانی امپریالیسم آمریکا طلب بخشایش می کردم.

سپس، به چهار گوشۀ جهان اعلام می کردم که مداخلات ایالات متحده در جهان به پایان رسیده، و به اسرائیل نیز اطلاع می دادم که دیگر پنجاه و یکمین ایالت از ایالات متحده نیست، و از این پس _ به شکل شگفت آوری _ کشوری است بین کشورهای خارجی دیگر.

و سپس، بودجۀ نظامی را دست کم 90 درصد کاهش می دادم و بقیه را به جبران خسارت قربانیان اختصاص می دادم. کافی خواهد بود. بودجۀ نظامی در سال 330 میلیارد دلار، یعنی معادل 18000 دلار در ساعت از تاریخ تولد عیسی مسیح.

این کاری است که اگر رئیس جمهور می بودم در همان سه روز اول انجام می دادم. طی چهارمین روز، به قتل می رسیدم.»

 

 

ویلیام بلوم

در نتیجه، بن لادن به روشنی به نوشته های من رجوع کرده بوده، و تمام جهان آن را شنیدند. بر این اساس، من نیز در حال «کمک به دشمن» بودم، ولی متهم نشدم.

ایالات متحده بیشتر مایل است که به مدارکی تکیه کند که مبنی بر  کمک رسانی مستقیم به دشمن باشد، مدارک ویکیلیکس از این نوع مدارک بحساب می آمد، ولی تا کنون تنها چیزی را که می تواند ثابت کند، این است که دشمن این مدارک را در اختیار داشته است. در مورد من، استفاده برای اهداف تبلیغاتی آشکار است. ولی این متن ها را خود من نوشته ام، در مقایسه با فردی که اطلاعاتی را از جائی دزدیده باشد، برای قضات دولتی در رابطه با کمک به دشمن، تأثیری نخواهد داشت.

می دانستم، باید می دانستم که انتقادات من در مورد سیاست ایالات متحده می تواند موردۀ استفادۀ مخالفان این سیاست قرار گیرد. در واقع، به همین هدف نیز من آن را نوشتم. برای کمک به مخالفان جنگ و دیگر مبارزان.

وزارت دادگستری و موضوع سوسیالیسم

از چندین سال گذشته، هر بار که از من دربارۀ سوسیالیسم می پرسند که سوسیالیسم از دیدگاه من چیست، عموما آن را چنین تعریف می کنم : «اولویت قائل شدن برای مردم نسبت به منافع مالی».

برای گذار از یک جامعۀ سرمایه داری به یک جامعۀ سوسیالیستی مسائل متعددی را باید مورد بررسی قرا داد. به هر صورت، در آیندۀ افتخار آمیز، وضعیت جهان به شکلی تحول یابد که نتوانیم همه چیز را کاملا پیشبینی کنیم. ساخت می تواند به این یا آن شکل باشد، ولی جوهر اصلی آن باید کیفیت سوسیالیسستی داشته باشد.

می توانید شگفتی مرا متصور شوید وقتی که مقالۀ روزنامه را در مورد دادگاهی می خواندم که در حال حاضر در نوول اورلئان در جریان است. دادگاه در پی تشخیص درجۀ اتهامات شرکتهای مختلف و به ویژه شرکت بریتیش پترولیوم است که در حادثۀ تاریخی 2010 در خلیج مکزیک موجب مرگ 11 نفر از کارگران شد و آبهای خلیج مکزیک را نیز به 650 میلیون لیتر نفت خام آلوده ساخت.دادستان وزارت دادگستری در مداخلۀ مقدماتی خود اعلام کرد که : «به اثبات خواهد رسید که بریتیش پترولیوم منافع را مقدم بر امنیت و منافع عمومی و حفظ محیط زیست دانسته است.»(10)

بسیار خوب، می بینیم که...وزارت دادگستری به ر وشنی ماهیت رفتار شرکتهای چند ملیتی را درک کرده است. دادستان این کلمات را برگزیده زیرا می دانسته است که احساساتی که به این شکل بیان شده باشد می تواند تارهای ذهنی هیئت منصفه را به صدا درآورد. اعضای هیئت منصفه می فهمند که بریتیش پترولیوم آشکارا برای آرمان های مرد مرا زیر پا گذاشته است، مانند حفاظت از محیط زیست. متهم دانستن شرکتهای چند ملیتی ازد یدگاه آنها عادلانه و قانونی خواهد بود.

ولی، وقتی فردی مانند من چنین احساساتی را بیان می کند – و برای من اتفاق افتاده است که عین همین جملات را به کار ببرم – در خطر اتهام «افراط گرائی» یا هر چیزد یگری قرار گیرم. تا همین چند سال پیش، این نوع اتهامات می توانست متهم شدن به «کمونیسم» باشد.

طنز این ماجرا می تواند فراتر رود، گوش کنید : «اگر شرکتهای چند ملیتی منافع را فراموش کنند و چیزد یگری را بر آن مقدم بدارند، سهامداران می توانند آنها را تحت تعقیب قانونی قرار دهند.»

آخرین دقیقه ! دلیل واقعیتی استعفای پاپ!

تعادل خود را از دست داده است. ماه ژانویه، وزیر دفاع ایالات متحده لئون پانتا به ملاقات پاپ بنوآ 16 رفت تا رحمت الهی را از دست او از آن خود سازد. پانتا دربارۀ این ملاقات گفت که مقام معظم به او گفته است که « با تشکر از شما برای تمام کارهائی که بخاطر صلح در جهان انجام می دهید.» (11)

هنر گرانبهای قتل قانونی


معتادان به امیدهای واهی اوباما می توانند منتظر باشند که به زودی اوباما دربارۀ افزایش کاربرد پهپادهائی که برای محیط زیسیت مفید هستند و برای انجام مأموریت قتل با آنها حرف بزند. خبر چین من در کاخ سفید اطلاع داد که اوباما به زودی اعلام خواهد کرد که پهپادهای آمریکائی از 85 درصد موادی که می تواند دوباره مورد استفاده قرار گیرد ساخته شده و از سوخت خورشیدی استفاده می کند، در نتیجه محیط زیست خسارتی نخواهد دید. و هر موشکی که پرتاب می شود روی آن نوشته خواهد شد که «فرد شروری بود، به حرف ما باور داشته باشید!».

William Blum

The Empire Report

Article original en anglais :

The Precious Art of Assassinating “Legally”: Hugo Chávez on the Hit List of “United States Inc.”, publié le 11 mars 2013

 

(1) The Guardian (London), December 29, 2011

(2) Huffington Post, March 7, 2013

(3) http://killinghope.org/bblum6/assass.htm

(4) Haaretz.com (Israel), October 25, 2007 ; print edition October 26

(5) “Face the Nation”, CBS, January 8, 2012

(6) Washington Post, August 1, 2012

(7) Iran Media Fact Check, “Does Israel Consider Iran an ‘Existential Threat’ ?

(8) The Guardian (London), January 31, 2012

(9) Political Correction, “American Enterprise Institute Admits The Problem With Iran Is Not That It Would Use Nukes

(10) Associated Press, February 26, 2013

(11) Washington Post, January 17, 2013


March 17th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی